سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ثبت نام

سه شنبه 88 شهریور 24 ساعت 10:7 عصر

یا رئوف

سلام، حال پدرم چندان خوب نیست، براش دعا کنین، حس نوشتن ندارم، اما چون امروز یه روز استثنائی برام بود، می‌خوام بنویسم!

 

امروز رفتیم دانشگاه، اسم آجی رو ثبت کنیم، خودم هم خیلی هیجان داشتم، بالاخره کم پیش میاد بریم دانشگاه مجازی رو در دنیای حقیقی ببینیم!


دانشگاه نسبت به زمان ثبت نام ما(اسفند 87) بهتر شده بود، یعنی یه دوسه تا دیوار کاذب فکر کنم اضافه کرده بودن بهش!

 

آجی که رفت فرم‌هاش رو بده، منم از وقت سوء استفاده کردم رفتم ببینم،‌این درس اخلاق اسلامی ما، چرا اینقدر نمره‌اش کمه! آقای ابراهیمی رو از نزدیک دیدم، اینقدر اصرار کردم که پرونده‌ی درس ها رو باز کرد و من واقعا به این نتیجه رسیدم که امکان تقلب وجود نداره!

همه‌چی اونجا بارم بندی شده!

 

حالا یه صحبتهایی هم شده، که انشا الله جواب داد، خبرش رو بهتون می‌دم، در مورد درس اخلاق اسلامی!

 

بعدش گفتن نامه‌ی اعتراض رو ببرین دفتر، رفتم دفتر رئیس دانشگاه، اول یه فصل دعوا کردم با اوون مسئول دفترشون که نمی‌ذاشتن من با حاج‌اقا تلفنی صحبت کنم، البته تقصیری هم نداشتن، به قول حاج آقا 3 هزار دانشجو کم نیست!‌ باید بدونیم چه کار دارن!

 

رئیس دفتر گفت، می خواین با خود حاج آقا صحبت کنین؟ منم از خداخواسته!

و رفتیم برای صحبت

اینقدر هیجان داشتم که نگو!


حاج آقا خیلی بزرگوارن

من بهشون ارادت پیدا کردم، جلوی پای من بلند شدن! و بعد که آجی اومد، جلوی پای ایشون هم بلند شدن! موقع خداحافظی هم تا جلوی در بدرقه کردنمون!


کدوم رئیس دانشگاه اینجوریه؟؟؟

 

از حرف زدن‌هامون نگم که اینقدر من گفتم و حاج آقا با صبوری گوش دادن که آخرش خودم از رو رفتم!

 

در مورد جهاد مجازی هم صحبت کردیم! خبرهای خوبی دادن،‌اینکه دارن سازماندهی می کنن، اینکه می‌خوان مسابقه‌ی وبلاگ نویسی بذارن و خیلی موارد دیگه

اما چون گوشم از شکایت های بچه‌ها پر بود، مدام بحث اعتراض ها رو وسط می کشیدم، گفتم حاج آقا این چه وضعشه، چرا به اعتراضمون جواب نمی دن، ایشون هم گفتن، سوالها تستیه، امکان اشتباه تووش حداقله!! و به نظرم راست می‌گفتن!

 

در کل، سوء تفاهم ها رفع شد و باز آی کا وی یو شد، مورد پسندم! خدایا شکرت


نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]


معایب و مزایای آی کا وی یو

یکشنبه 88 شهریور 22 ساعت 9:11 عصر

سلام

گفتم آجیم این دانشگاه قبول شد، چقدر ذوق کردم!

البته بعدش ترسیدم، گفتم نکنه تعریف گل و بلبل که همیشه آرزوم بوده، باعث شده که این دانشگاه رو انتخاب کنه، بخاطر همین هم بهش گفتم، همچین دانشگاه تعریفی هم نیستا!

الان معلوم نیست برگه‌ی اعتراضمون چی شده، هی زنگ بزن هی زنگ بزن، هیشکی جواب نمی‌ده!

برای شنیدن صدای رئیس دانشگاه هم که هزار تا نذر و نیاز لازمه، تازه اگه بهانه‌ای که می‌یاری رو رئیس دفتر قبول کنه!

از اون مهم تر اینکه، هیچ معلوم نیست، دانشگاه شهریه‌ای باشه یا نباشه! فعلا که از شما 35 تومن گرفتن، بقیه‌اش رو الله اعلم!

 

اما خب نباید فراموش کنی که جزوه‌هات آماده اس (از من می‌گیری) ، می‌تونی راحت بری سر کار و عصری کلاس آنلاین شرکت کنی، کسی کاری باهات نداره! فعالیت هم نکردی نکردی، مهم امتحان پایان ترمه(البته متاسفانه).

 

در کل تصمیم با خودته، اونم از من بدتر، با کله رفت برای ثبت نام! خدا بخیر کنه!

 


نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]


جواب کنکور

پنج شنبه 88 شهریور 19 ساعت 6:42 صبح

یا ملجع الحاربین!

 

سلام، دیشب نزدیک ساعت 12 و نیم بود که آجیم زنگ زد و در عین ناباوری من، خبر داد که دانشگاه ما قبول شده!
از ذوقم می خواستم جیغ بزنم، باورم نمی‏شد بعد از بیست و خورده‏ای سال آرزو، بالاخره، با همدیگه هم دانشگاهی و هم رشته ای شدیم! به قول خودش من ترم بالایی ام و باید چند واحد مشروط شم تا اون بهم برسه تا همکلاسی بشیم!
خیلی خوشحالم!


اما فکر می‏کنم قبول شدن در این رشته‏ مثل بقیه‏ی کارهای خدا، حکمت داره!‏ درسته که همه‏ی کارهای خدا حکمت داره، اما بعضی از کارها، حکمتش تابلوه! این هم جزو اون کارهاست!
البته بهش گفتم، همچین هم فکر نکنی دانشگاه ما گل و بلبله و امکانات داره ها!نه!


درسته که رئیس دانشگاهمون گله، به انتقاداتمون گوش می‏ده!‏

واحد های درسیمون جالبه!

اساتیدمون با حوصله(البته بعضی هاشون که وقت دارن!) به سوالامون جواب می‏دن!

واحد تحلیل محتوای دروسمون، خیلی دقیقه

واحد آموزشمون دلسوزه و می‏خواهد به هر نحو شده ما رو به درس تشویق کنه

و واحد فرهنگی مون، خیلی به کارهای فرهنگی و مخصوصا مجله‏ی سبز دانشگاه علاقمنده!
اما مشکلات هم کم نیست!

مثلا وقتی سوال داری، شاید هیچ کس نتونه کمکت کنه، مخصوصا سوال درسی! چون اساتید عموما وقت ندارن!

امتحان پایان ترم هم نمره‏اش دست خداست و اعتراض به جایی نمی‏رسه!

شلوغ بازی هم فایده نداره!‏ اینقدرها اومدن و نظر دادن و بی محلی دیدن و رفتن که تو توو اونها گمی!

ولی با این وجود، حیف این دانشگاهه که بی خیالش بشی!

این گوی و این میدان!
نمی‏دونم آجیم چه تصمیمی بگیره! هرچی خیره، پیش میاد، اما می‏دونم که درس خوندن توو این دانشگاه مثل خیلی از کارهای دیگه لیاقت می‏خواد، که امیدوارم ما بچه‏های این دانشگاه، اوون لیاقت رو داشته باشیم!

 

در این شبهای عزیز، اگر دلتان لرزید، اشکتان جاری شد، دعایی به حال بیابان کنید!


نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]


ترم جدید

شنبه 88 شهریور 14 ساعت 1:3 عصر

سلام به همه‏ی هم دانشگاهی هایی که در این ایام، به یادم بودن و من هم به یادشون بودم و به همه‏ی هم دانشگاهی‏هایی که هرچند که من به یادشون بودم به یادم نبودن و حتی جواب سلام من رو در وبلاگشون ندادن!

عید همه مبارک

 

بالاخره دانشگاهمون با کلاس تر شد و نمره‏ها رو منظم اعلام کرد و معدل رو هم گرفت، به قول برو بچ معدلم الفه! خب بالاخره گفته بودم یه کم درس خونم، اینجا خودش رو نشون داد!‏ الف یعنی از 17 به بالا،‏که در قوانین دانشگاه میشه با این معدل، 20 واحد گرفت! اما من این ترم کم برداشتم، یه کم بچه‏ی درس خون بشم،‏ تاببینم خدا چی می‏خواد!

مثل روش آزمون و خطا،‏امتحان کنم اگه ناموفق بود، همون روش سابق(16 واحد) رو اجرا کنم.

 

کم کم مدرسه ها داره باز می‏شه و باید رخت سفر بربندیم و بریم دانشگاه!

سال دومی شدیم،‏همینطوری الکی الکی!


نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]