سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

تلفن امام رضا

شنبه 88 بهمن 24 ساعت 5:13 عصر

_ شماره رو بگیر، یکی هست که منتظرته! نپرس که نمی گم!

فکرم هزار جا رفت. شماره برای مشهد بود اما کسی در مشهد منتظرم نبود، نه بچه‏های دانشگاه در مشهد رو می‏شناختم نه اون‏ها من رو، اما احتمال دادم از بچه‏های آی کا وی‏ یو باشه! و زنگ زدم.

-زائر گرامی تا لحظاتی بعد به بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام متصل می شوید!

قلبم ایستاد! یادم افتاد که چند سال پیش وقتی کارت تلفنم در حرم جا مونده بود و هرچی گشتم پیدا نکردم، خندیدم گفتم حتما امام رضا می‏خواد هر از گاهی زنگ بزنه و حالی بپرسه و حالا آقا صاحب خط ثابت شده! هیچی نداشتم که بگم، با شوق و ذوق و کلی خوف و رجا فقط گفتم: سلام آقا، خط ثابت مبارک!حرم امام رضا

بعد از اون، هر از گاهی زنگ می‏زدم و درد دل چند ثانیه‏ای می‏کردم، تا اینکه چندی پیش، خودم هم بالاخره بعد از سال‏ها چشم انتظاری همراه اول گرفتم و به آقا زنگ زدم: باز همون منشی بود: زائر گرامی تا لحظاتی بعد...

و لحظاتی بعد رسید. 

رو کردم به شرق و گوشی در دستم: آقا منم خط خریدم، حالا که هر دومون تلفن داریم، شما همیشه آنلاینین و منم آنلاین، پس به هم تک بزنیم و هر وقت دلمون گرفت زنگ بزنیم و حرف بزنیم، باشه؟

و چه غافل بوده و هستم که همیشه آقا حاضر است و هرگاه دل قصد کویش را کند، دیگر نیاز به شماره و منشی و ... نیست.

یه بار هم دوستم یه لینک داد، دیوونه شدم وقتی دیدم! توو خونه بودم و حرم آقا رو می‏تونستم آنلاین ببینم و مداح هم مداحی می‏کرد.

الان هم حرم آقا رو زنده نشون می‏دن، هرچند که لطف حرم رو نداره، روح می‏ره ولی تا با جسم نباشه که حظ کامل رو نمی‏بره اما آقا همه هستند و من نیستم، منم دلم پنجره فولاد می‏خواد مخصوصا این چند روز که ایام شهادتونه و دل هوایی شده! کاش مشهد الرضا (علیه السلام) بودم.

آقا جان! منشی تلفنی می‏گوید مشتاقان آنقدر زیادند که نوبت به من نمی‏رسد، پس شما زنگ بزنید که دلم خیلی دلتنگتان است!


نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]