سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

حسرت همیشگی

دوشنبه 90 اردیبهشت 26 ساعت 11:48 صبح

یکی از روزهای نمایشگاه کتاب امسال با دوتن از هم دانشگاهی های عزیز احساس دانشجو بودنمان گل کرد و به نمایشگاه رفتیم. اما آنچه میخواستیم مثل هرسال اتفاق نیفتاد!

امسال هم نمایشگاه خوب نبود. مثل همیشه خسته کننده، شلوغ، سردرگمی در پیدا کردن غرفه های مورد نظر و هزار یک مثل همیشه ی دیگر!نمایشگاه

جستجوی کتابش هم افتضاح بود، به نام کتاب با فرزندان که روانشناسی بود، سر از کتب شاعران گرانقدر درآوردیم و به جای کتاب شعر سر از کتب فنی! البته ظاهرشان فریبنده بود، آدرس می دادند و حتی دوستم ورق داد روی ورق نوشتند اما وقتی رسیدیم چیزی غیر از این دیدیم!

دانشجوی دانشگاه امام خمینی(ره) بودنمان هم هیچوقت به کار نیامد، حتی وقتی از انتشارات دانشگاه خودمان کتاب خریدیم و باغرور میخواستیم کارت دانشجویی نشان بدهیم که تخفیف بگیریم آقای فروشنده با نهایت خونسردی گفتند که فرقی بین شما و بقیه نیست! نمی دانم با این همه تحول نگرفتن چرا ما هر بار با ذوق و شوق به سمت غرفه ی نمایندگی دانشگاه یا موسسه مان می رویم و می خواهیم احساس قرابتمان را بیشتر کنیم.

در هر حال خدا را شکر می کنم که نمایشگاه سالی یکبار است و تا سال بعد دردهای کشیده شده را فراموش می کنم که اگر سالی دوبار بود هیچوقت پا به آن نمی گذاشتم. البته برای غیرتهرانی ها نمایشگاه محل جمع شدن کتاب های مختلف و متنوع است و می توانند خرید یکساله شان را انجام دهند اما برای ما که آخر هفته هایمان به کتاب دیدن در میدان انقلاب می گذرد نه، فقط تخفیف هایش کمی وسوسه کننده است که آن هم به خاطر شلوغی و دوری مسیر و خستگی، نمی ارزد!

نمایشگاه کتاب امسال هم تمام شد و ما ماندیم و حسرت همیشگی دل سیر ندیدن کتاب ها!


نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]