سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

فرودگاه عشق

یکشنبه 90 مرداد 9 ساعت 10:0 صبح

لحظات انتظار در فرودگاه بغداد برای بازگشت به ایران، دل باید می ماند، آنجا فرودگاه عشق بود

سامراسامراء

مظلوم معصوم دلگیر

فقط سامرا بود که اتش به جانمان زد 

گنبدها را هنوز نساخته اند

هنوز گلدسته ها را درست نکرده اند

هوا گرم است

از گرما همه مان گر گرفته ایم

نه از گرما نیست از غم غربت است.

بمب گذاشته بودند و سنی ها نمی گذارند ساخت و ساز به سرعت صورت گیرد، سرعت پایین است.

همه مان سوختیم. 

از دل!

اثارش در صورتمان پیدا شد.

چشمانم از خستگی باز نمی شود و غمی در دلم هست، غمی همراه با شادی. غم حسین و شادی دیدارش!کاظمین

دیشب تا صبح، وداع با تمام امام ها بود و وعده برای دیدار با دیگر امام ها، امام صادق علیه السلام.

تا صبح در کاظمین بودیم انجا که به گفته ی همسفری، هیچ وقت  چنین فرصتی دست نمی داد که بشود تا صبح کاظمین بود

و بوی رضا علیه السلام می زد.

همه جایش

جای جایش

در فرودگاه هستیم اینجا وایرلس پولی است و باید دلار بدهیم تا بگیریمش به این خاطر فقط تایپ می کنم که بعد هم در وسطی بگذارم.

امام موسی کاظم پدرش و امام جواد پسرش  و بین مزارشان یک گلدان گذاشته بودند و من یقین دارم که انجا آن وسط، در بهشت است، باب حاجات است.

ایستادم و دعا کردم برای تمام کسانی که ارزوی دیدار این دو را دارند و برای موفقیت در تصیمی که گرفته ام.


نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]