اعتکاف علمیام، یه مقدار موثر بود، نمیشد کلاس آنلاین رو نیومد!
تمرکزم رو گذاشتم روی درس عربی، مصیبت عظمی در همهی به استاد شکایت کن، به همکلاسی ها غر بزن، حتی زنگ زدم آموزش، که آقا حذف میکنم، این چه درس سختیه!
تا اینکه خدا راه رو باز کرد.
آموزش گفت، صبر کنین، حذف نکنین، بالاخره که باید این درس رو پاس کنین، از هم دوره ای ها عقب نندازین خودتون رو.
استاد گفتن، کتاب صرف ساده بگیر، یه هم مباحثهای پیدا کن، ایرادات رو بگو، من جواب میدم
توو کلاس یه هم مباحثهای پیدا کردم!
گفت بیا با هم درس بخونیم، تو رو خدا حذف نکن
اما نقطهی عطف صحبت با رئیس محترم دانشگاه بود، آقای حسینی!
گفتم بهشون که وضع خرابه! بعد از کلی دلداری و تشویق به ادامهی مسیر، قول دادن که تاثیر این آزمونهای پایان هر درس رو کم کنن، تا انگیزه شه، یه ذره درس بخونیم!
گفتم اگه شما قول بدین که تاثیر آزمونها کم بشه، من قول می دم نهایت سعیم رو بکنم، گفتن شما نهایت سعی خودتون رو بکنین ما حتما این کار رو انجام میدیم.
و خلاصه اینکه شدیم بچه درس خون عربی
امروز هم کلاس آنلاین، یه عالمه سوال از استاد پرسیدم، ایشون گفتن، خیلی خوشحالم که تونستین بالاخره با درس عربی ارتباط برقرار کنین
گفتم استاد، اینها همه به لطف صبر و حوصله و راهنماییهای شما بود.
نوشته شده توسط : وسط نیا
سایت دانشگاهمون الحمد لله درست شد و رفتم دانشگاه!
کلی کیف کردم و انگیزه پیدا کردم!
تازه رئیس دانشگاه هم در قسمت ارتباط با مدیر کلی از این تعطیلی عذرخواهی کرده بودن و هم دانشگاهی ها جواب داده بودن که این چه حرفیه!
منم نوشتم که این فاصله، زمان خوبی بود که بفهمیم دنیای مجازی چقدر بی آی کا وی یو، بی هدفه!
اما یه نتیجه دیگه هم گرفتم که لزومی ندیدم هم دانشگاهی هام بدونن!
احساس خلاء ناشی از تعطیلی دانشگاه این رو بهم فهموند که یه کم کتاب بخونم، می خوام یه هفته نیام دانشگاه، غیبت نمی خورم چون خیلی به روزم! از بر و بچ درس خونم مثلا!
می خوام فقط کتاب بخونم، فقط!
نوشته شده توسط : وسط نیا
رعد و برق زده و سایت دانشگاه بهم ریخته و دانشگاه عملا تعطیل شده!
همیشه آرزو داشتم مدرسه تعطیل باشه، که هر وقت تعطیل میشد کلی ذوق میکردیم، اما اینبار، به این تعطیلی بیموقع، هیچ خوشحال نشدم، آخه (آی کا وی یو) که مثل مدرسه نیس، حتی مثل دانشگاههای دیگه هم نیس!
خیلی دوسش دارم، روزی سه بار دانشگاهم رو نبینم که روزم روز نمیشه! شما چه میدونین دوس داشتن دانشگاه یعنی چه!
الان شد سه روز (پنجشنبه، جمعه و شنبه) که روزم روز نیست!
البته الان یه دقیقه وصل شد، کلی ذوق کردم، اما بازم ارور داد!
خدایا نه که آزمونهام مونده و جواب ندادم یا درسها رو نخوندم! نه!
فقط دلم برای دانشگاهم تنگ شده! برای درسها، کلاسهای آنلاین، مشاوره، ارتباط با مدیر و حتی تقویم شخصی! که تووش از روزهای تلخ و شیرین دانشگاه نوشتم!
خدایا کی فراغ تموم میشه؟
نوشته شده توسط : وسط نیا
نوشته شده توسط : وسط نیا
دیروز کلاس آنلاین داشتیم، آنلاین عربی، معدودی دانشجو شرکت کرده بودند، اما خب میشد گفت رقابت سوالی تووش خوب بود، یه آقا سوال میپرسید، یه خانم، سه تا خانم، یه آقا، دوتا آقا هیچ خانم، اما جوابای استاد که عمدی نبود! همش به اوون آقایون جواب میدادند!
خانمها همش می خواستند که استاد موافقت کنن و از اعراب سرآزمونها صرف نظر کنند و این آقایون همش بحث درسی میپرسیدن!
آخرش نوشتم، استاد شایسته است به خواستهی دانشجویان توجه بفرمایین!
خیلی حرف تووش بود، اما خب استاد که متوجه منظور اصلی من نشدن! ولی حداقل این شد که یک مقدار پاسخگویی ایشون متعادل شد! هم به خواستهی ما جامهی عمل پوشوندن،(گفتن فقط در مواقع لزوم اعراب بذارین)، هم اینکه هرچی اوون آقایون از اول بحث میخواستن در مورد اشکال یکی از درسها به نتیجه برسن، با تک تیر یکی از خانمها که گفت! اِ به نظر من ایراد داره، و استاد گفتن اصلا برید در پیامگاه بنویسید ببینم چی میگین، کاملا عدالت رعایت شد!
آخر بحث شد، پنج تا خانم، هیچ آقا!
آقایون مونده بودن از چی همچی شد! اما به این میگن عدالت جنسیتی،حتی در کلاس آنلاین!
نوشته شده توسط : وسط نیا