یا رحمن الدنیا و الاخره
نتایج مسابقه وبلاگنویسیآمد، البته 5شنبهی دوهفته قبل آمده بود اما دیروز تماس تلفنی گرفتم و از نزدیک نتایج را شنیدم.
نفر اول: اندیشه روشن
نفر دوم: احتمالا گلنرجس
نفر سوم: مشترک مورد نظر
وسطی، مایهی افتخار دوستان و آشنایان و مامن امن حرفهای خودمانی اهالی دانشگاه هم با کسب حدود 44 امتیاز، نفر 14هم از بین 19 نفر شد! بالاخره بهتر از آخر شدن است یا اینکه اصلا آدم رتبه نیاورد!
گفتند یک لوح یادبود هم برایش کنار گذاشته اند که هر وقت مسیرم به سمت دانشگاه خورد بروم بگیرمش.
عدم گرفتن رتبه ی خوب علیرغم جالب و جذاب نوشتن به قرار زیر است: بیربط بودن نام وبلاگ با محتوای آن، کمبودن تعداد پستها، تاخیر در به روز کردن، استفاده از مطالب بدون بیان منابع و مشکلات فنی مانند: عدم استفاده از نظرسنجی، عدم معرفی در موتورها جستجوگر از جمله موارد بسیار پر رنگ و غیرقابل اغماض بود که باعث شد رتبهی خوبی کسب نکنم!
البته من ساکت نماندم، ایراداتی به نحوهی داوری داشتم که به طور مستقیم و مشخص بیان کردم و البته دفاعیاتی را نیز شنیدم و بسیار علاقمند بودم که موارد نقد خودم را هم بنویسم اما قضاوت را بر عهدهی خودتان میگذارم.
گفتهاند دوباره مسابقه میگذارند و خردادماه براساس تفکیک موضوعی(ظاهرا) قرار است که امتیازبندی صورت گیرد.
ما تا آخر ایستادهایم! برای دور بعدی هم ثبت نام میکنم، با تمام قوا، بالاخره یک روز وسطی حائز رتبهی برتر خواهد شد.
به امید آن روز
نوشته شده توسط :
وسط نیا
نظرات دیگران
[ نظر]
یا رحمن الدنیا و الاخره
باز وسط ترم شده است و شکایت از درسها!
دانشگاه معلوم نیست چه خبر است، هنوز جواب مسابقهی مقاله نویسی و وبلاگنویسی نیامده! ما که چشم امیدی نداریم، منتظر دیدن اسم دوستان هستیم.
و درسها همه سلام میرسانند الا عربی، و من دیگر بزرگ شدهام و بخاطر نفهمیدن درس مزاحم دانشگاه نمیشوم، بی خیالی طی میکنم، اوایل فکر میکردم درسها فقط برای من گنگ است اما حالا فهمیدم که نه! اینجا دانشگاه است!
یکی از بچهها برای درس عربی کلاس خصوصی میرود و من متحیرانه با خود میاندیشم اگرکلاس خصوصی نیاز بود که چرا ما اینقدر در این دانشگاه عربی داریم، می دانید چند واحد عربی داریم، فکر می کنم 16 واحد، نحو را که ترم دوم پاس کردیم و صرف را کنون، اگر خدا بخواهد میپاسیم (فارسی راهم پاس نمیداریم!)
اما فارسی درس شیرینی است دوستش دارم، ساده و کاربردی، کاش به قول یکی از آیکا وی یو ایها، کاش عوض عربی صد واحد انگلیسی داشتیم که الان من با حکم تحریف می گویم کاش 200 واحد فارسی داشتیم، بس که شیرین و خالی از قاعده است!
عربی مدام قاعده و قانون ولی دیگر کسی شکایت نمیکند، نمیدانم چرا!
تنها درخواست بچهها این است که اگر میشود درسها را برایمان ارسال کنید، پیامگاه پر از این حرفهاست و کمتر کسی اشکال درس میپرسد یا مثل ما ترم بالاییها از تستها گله دارد.ترم چهارم هم در شرف تمام شدن است، ولی اینطور نیست که چیزی نفهمیده باشم، به قول حاج آقا حسینی ریاست محترم دانشگاه (احترام تمام قد ایستاده در مقابلشان) باری برداشته ام، دیروز با کسی در گفتگو بودم و طبق معمول اینترنت پر است از مخالفان خدا و پیغمبر و فقط به یک حرف من سکوت کرد و رفت!میگفت شیعه عقل را قبول ندارد، هزاران کتاب خوانده بود، اما گفتم فلسفه مگر عقلی نیست؟ ما فلسفه را قبول داریم، عقل یکی از ابزار اثبات خداست!
گفت اسلام میگه فقط دل! گفتم نه بابا، فلسفه عقلانییه، عرفان دلی، بخاطر همین ما هم فلسفه اسلامی داریم هم عرفان اسلامی، ماند و چیزی نگفت.
میگفت: اگر روزی بفهمی بزرگتر از خدای تو خدایی هم هست قبول نمیکنی، مثل بلانسبت گاوپرستی که قبول نمیکنه بالاتر از گاو کسی باشه! خدایی باشه!
گفتم نه هیچوقت برام اتفاق نمیافته، چون خدا واجب الوجوده، یعنی همه چیز رو خلق کرده و کسی اون رو خلق نکرده بعدش توو ذهنم همون درسمنطق و فلسفه یک و دو دور میزد، البته زیاد فلسفه یاد نگرفتم، ولی در همین حد تونستم جوابش رو بدم و به خودم اطمینان که مگه میشه بالاتر از واجب الوجود هم بود؟ محاله! پس خدا بالاترینه
ولی نمیدونم چرا یکی از دوستان میگفت، فلسفه یعنی رنج دوستداری رنجور باشی (حسینپناهی) به نظر من که فلسفه رنج نیست، رمز حیاته!
اینها همه مرهون دانشگاه است، خدایا تو را سپاس
نوشته شده توسط :
وسط نیا
نظرات دیگران
[ نظر]