بن کتاب

چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 ساعت 12:52 عصر
یا رحمن الدنیا و الاخره
سال پیش همین زمان‌ها بود که در پیامگاه فرهنگی نوشتم، بن کتاب نمی‌دین؟ هرچند که جواب داده نشد و امسال هم اصلا ننوشتم ولی خود مسئولین برگزاری نمایشگاه کتاب این زحمت را تقبل کردند و خودشان بن کتاب دادند.
ثبت نام اینترنتی بود و در قبال 10 هزار تومن بیست هزار و بیست هزار نیز 40 هزار تومن کارت می‌دادند و می‌شد کتاب خرید.
یکی از بچه‌های نیمه‌حضوری به من خبر داد و من هم سریع رفتم و اسم دانشگاه ما هم بود (قم- دانشگاه معارف اسلامی) ثبت نام کردم ولی وقتی در نمایشگاه صف عریض و طویل متقاضیان بن کتاب را دیدم واقعا پشیمان شدم و به همین حد ذوق کردن کفایت کردم.
یکی از ترم دومی‌ها می‌گفت که امسال به همراه همسرش به تهران آمده و با بن کتابی که همسرش از حوزه‌ی علمیه‌ی شهرش به سبب طلبه بودنش می‌گیرد، نزدیک به سی هزار تومن خرید کرده و یادم بود که دانشگاه‌های دولتی هم بن کتاب می‌دهند، بنی جدای از بن کتابی که نمایشگاه می‌دهد. و من می‌خواهم بدانم دانشگاه ما که دولتی هست و از طرف دیگر عشق و علاقه به طلبه ‌ها در آن موج می‌زند و اکثر اساتید آن روحانی هستند، چرا نباید بن کتاب داشته باشد؟ شده ده هزار تومن، مگر وزارت علوم دانشگاه تهران با وزارت علوم دانشگاه معارف اسلامی قم فرق دارد؟
اما کل نمایشگاه را بگویم که شلوغ بود و جذاب! دیوانه کننده برای کسانی که عشق خواندن و دانستن دارند.
برای اولین بار به بخش عربی نمایشگاه رفتم و کتاب : من قضایا المراة المسلمة نوشته د. حنان قرقوتی (استاذ فی الدراسات الاسلامیة) انتشارات دارالمعرفة (لبنان- بیروت) را خریدم
به قصد آن‌که کم کم ترجمه کنم و در این زمینه قوی شوم، چه لذتی دارد انسان به زبان دیگری تسلط داشته باشد و وقتی عربی حرف می‌زنند متوجه شوی که چه می‌گویند!
البته تحصیل علم هم هست‌ها، فقط فهمیدن حرف‌ها نیست.
آقا هم فرموده‌اند که باید کتاب وارد زندگی مردم شود و از اولویات، کاش تسهیلاتی هم به ما که علاقمندیم تعلق می‌گرفت، 5 کتاب خریدم 15 هزار تومان، آن‌هم با تخفیف! وگرنه می‌شد 20 هزار تومن.


نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]


خدا را سپاس که آخر نشدم

یکشنبه 89 اردیبهشت 19 ساعت 9:47 صبح

یا رحمن الدنیا و الاخره

نتایج مسابقه وبلاگ‌نویسی‌آمد، البته 5شنبه‌ی دوهفته قبل آمده بود اما دیروز تماس تلفنی گرفتم و از نزدیک نتایج را شنیدم.

نفر اول: اندیشه روشن

نفر دوم: احتمالا گل‌نرجس

نفر سوم: مشترک مورد نظر

وسطی، مایه‌ی افتخار دوستان و آشنایان و مامن امن حرف‌های خودمانی اهالی دانشگاه هم با کسب حدود 44 امتیاز، نفر 14هم از بین 19 نفر شد! بالاخره بهتر از آخر شدن است یا اینکه اصلا آدم رتبه نیاورد!

گفتند یک لوح یادبود هم برایش کنار گذاشته اند که هر وقت مسیرم به سمت دانشگاه خورد بروم بگیرمش.

عدم گرفتن رتبه ی خوب علی‌رغم جالب و جذاب نوشتن به قرار زیر است: بی‌ربط بودن نام وبلاگ با محتوای آن، کم‌بودن تعداد پست‌ها، تاخیر در به روز کردن، استفاده از مطالب بدون بیان منابع و مشکلات فنی مانند: عدم استفاده از نظرسنجی، عدم معرفی در موتورها جستجوگر از جمله موارد بسیار پر رنگ و غیرقابل اغماض بود که باعث شد رتبه‌ی خوبی کسب نکنم!
البته من ساکت نماندم، ایراداتی به نحوه‌ی داوری داشتم که به طور مستقیم و مشخص بیان کردم و البته دفاعیاتی را نیز شنیدم و بسیار علاقمند بودم که موارد نقد خودم را هم بنویسم اما قضاوت را بر عهده‌ی خودتان می‌گذارم.

گفته‌اند دوباره مسابقه می‌گذارند و خردادماه براساس تفکیک موضوعی(ظاهرا) قرار است که امتیازبندی صورت گیرد.
ما تا آخر ایستاده‌ایم!‌ برای دور بعدی هم ثبت نام می‌کنم، با تمام قوا، بالاخره یک روز وسطی حائز رتبه‌ی برتر خواهد شد.
به امید آن روز

نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]


فلسفه دوستت دارم

پنج شنبه 89 اردیبهشت 2 ساعت 11:46 عصر
یا رحمن الدنیا و الاخره
باز وسط ترم شده است و شکایت از درس‌ها!
دانشگاه معلوم نیست چه خبر است، هنوز جواب مسابقه‌ی مقاله نویسی و وبلاگ‌نویسی نیامده!‌ ما که چشم امیدی نداریم، منتظر دیدن اسم دوستان هستیم.
و درس‌ها همه سلام می‌رسانند الا عربی، و من دیگر بزرگ شده‌ام و بخاطر نفهمیدن درس مزاحم دانشگاه نمی‌شوم، بی خیالی طی می‌کنم، اوایل فکر می‌کردم درس‌ها فقط برای من گنگ است اما حالا فهمیدم که نه! اینجا دانشگاه است!
یکی از بچه‌ها برای درس عربی کلاس خصوصی می‌رود و من متحیرانه با خود می‌اندیشم اگرکلاس خصوصی نیاز بود که چرا ما اینقدر در این دانشگاه عربی داریم، می دانید چند واحد عربی داریم، فکر می کنم 16 واحد، نحو را که ترم دوم پاس کردیم و صرف را کنون، اگر خدا بخواهد می‌پاسیم (فارسی راهم پاس نمی‌داریم!)
اما فارسی درس شیرینی است دوستش دارم، ساده و کاربردی، کاش به قول یکی از آی‌کا وی یو ای‌ها، کاش عوض عربی صد واحد انگلیسی داشتیم که الان من با حکم تحریف می گویم کاش 200 واحد فارسی داشتیم، بس که شیرین و خالی از قاعده است!
عربی مدام قاعده و قانون ولی دیگر کسی شکایت نمی‌کند، نمی‌دانم چرا!
تنها درخواست بچه‌ها این است که اگر می‌شود درس‌ها را برایمان ارسال کنید، پیامگاه پر از این حرف‌هاست و کمتر کسی اشکال درس می‌پرسد یا مثل ما ترم بالایی‌ها از تست‌ها گله دارد.
ترم چهارم هم در شرف تمام شدن است، ولی اینطور نیست که چیزی نفهمیده باشم، به قول حاج آقا حسینی ریاست محترم دانشگاه (احترام تمام قد ایستاده در مقابلشان)
باری برداشته ام، دیروز با کسی در گفتگو بودم و طبق معمول اینترنت پر است از مخالفان خدا و پیغمبر و فقط به یک حرف من سکوت کرد و رفت!
می‌گفت شیعه عقل را قبول ندارد، هزاران کتاب خوانده بود، اما گفتم فلسفه مگر عقلی نیست؟ ما فلسفه را قبول داریم، عقل یکی از ابزار اثبات خداست!
گفت اسلام می‌گه فقط دل! گفتم نه بابا، فلسفه عقلانی‌یه، عرفان دلی، بخاطر همین ما هم فلسفه اسلامی داریم هم عرفان اسلامی،
ماند و چیزی نگفت.
می‌گفت: اگر روزی بفهمی بزرگتر از خدای تو خدایی هم هست قبول نمی‌کنی، مثل بلانسبت گاو‌پرستی که قبول نمی‌کنه بالاتر از گاو کسی باشه! خدایی باشه!
گفتم نه هیچوقت برام اتفاق نمی‌افته، چون خدا واجب الوجوده، یعنی همه چیز رو خلق کرده و کسی اون رو خلق نکرده بعدش توو ذهنم همون درس‌منطق و فلسفه یک و دو دور می‌زد، البته زیاد فلسفه یاد نگرفتم، ولی در همین حد تونستم جوابش رو بدم و به خودم اطمینان که مگه میشه بالاتر از واجب الوجود هم بود؟ محاله! پس خدا بالاترینه
ولی نمی‌دونم چرا یکی از دوستان میگفت، فلسفه یعنی رنج دوست‌داری رنجور باشی (حسین‌پناهی) به نظر من که فلسفه رنج نیست، رمز حیاته!
این‌ها همه مرهون دانشگاه است، خدایا تو را سپاس

نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]


پاداش کار خیر

پنج شنبه 89 فروردین 12 ساعت 7:48 عصر
عید امسال عیدی بود که یقین دارم دیگر هیچ گاه تکرار نخواهد شد! شاید یکی از بهترین عیدهای عمرم.
هر کار خیری که انجام دهید نتیجه اش را یک در دنیا و صد در آخرت خواهید دید و برادر من این چنین شد. وقتی مشتاقانه مرا تشویق به ادامه‌ی تحعقدصیل در این دانشگاه می‌کرد در زمانی‌که واقعا شرایط سخت شده بود و فکر انصراف به سرم زده بود و در زمانی‌که خانواده هر از گاهی آهنگ ناساز کوک می‌کردند و دوستان به زبان بی‌زبانی به تنها راه رهایی یعنی انصراف ذهنم را سوق می‌دادند او مصرانه حمایتم ‌کرد و در  آن لحظات مطمئنم هیچگاه، حتی یک لحظه هم به ذهنش رسوخ نکرده بود که یکی از بهترین هدیه‌های زندگی‌اش را خدا در قبال این لطف بزرگش در حق من، به او خواهد داد و من واسطه شدم!
خدا خواست و اینچنین شد و در روز میلاد امام حسن عسکری«علیه‌السلام» (سوم فروردین ماه) یکی از بهترین دوستانم در دانشگاه مجازی با برادرم برای همیشه محرم شد.

از همین جا دوباره این وصلت مبارک را به هر دویشان شادباش می‌گویم و آرزومندم که همیشه و در تمام مراحل زندگی در کنار هم موفق، شاد و خوشحال باشند.

نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]


نارنجک چارشنبه سوری

سه شنبه 88 اسفند 25 ساعت 8:26 عصر

تمام خانه صدای نارنجک گرفته، گاهی ترقه و گاهی نارنجک و گاهی صدای انفجار نه چندان مهیب، تلویزیون برنامه‏های مختلف گذاشته و اهل خانه بی توجه به این برنامه ها همان کارهای روزانه را انجام می دهند و من انگار تمام خاطرات جنوب برایم تکرار می شود.

با صدای هر نارنجک به یاد شیرمردان بیشه‏ی پیکار می‏افتم آن‏ها نه به  هدف شادی‏ای که این‏ها امروز به پا کرده‏اند، که با عظم و اراده و با هدفی الهی نارنجک پرتاب می‏کردند و هر زمانی که هدف را منفجر می‏کردند و راهی به قلب دشمن باز می‏شد، خوشحال می‏شدند.

دست نمی‏زدند، تکبیر می‏گفتند و صلوات می‏فرستادند که خدمتی به اسلام و ایران کرده‏اند. به نظرم اعتقاد داشتند که صلوات دهان را خوشبو می‏کند و الله اکبر لرزه بر جان دشمن و اطمینان در دل دوستان می‏افکند.

تفاوت این نارنجک‏ها با آن نارنجک‏ها تفاوت زمین تا آسمان است، اما من در این حال و هوا به ملکوت فکر می‏کنم، به این‏که آن‏ها در کجا بودند و چه دلخوشی‏هایی داشتند و این‏ها کجایند! و به فکر دلم هستم که در جنوب ماند و جسم خاکی بازگشت! کاش جسم هم با جان می‏ماند.

آن زمان باید به دل دشمن می‏زدیم و این زمان برای شادی به دل خودمان!

کاش کمی در این شلوغ‏بازی‏های شب عید یاد کسانی بودیم که روزی برایمان جان خود را فدا کردند! 

چارشنبه سوری

در اینترنت هم شور و شوقی برپاست، نزدیک عید است و هر کس به خانه‏تکانی دل پرداخته و خاطرات کل سال را می‏نویسد و من در این سال تنها، رسالتم را شناختم و همین فکر می‏کنم برای جمع‏بندی کارهای سالم کافی باشد!


نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >